4:)
دو روزه که میخوام بنویسم ولی نمیشه انگشتام کرخت شدن بی حس شدن همراهیم نمیکنن رییس ،نمیدونم چرا واقعا عجیب شد ...اره الان میتونم خیلی بنویسم از اینکه بعد ِ کنکور چی شد و چی نشد اینکه بعدش نشد اونی که باید و بعدش خودمو از دست دادم رییس تا حالا وب های دیگه نوشتم تو خلوت های خودم گفتم دفتر هام پر شده ولی چیزی مگه تغییر کرد؟ چیزی درست شد/ نه هیچی من هون ادمم با همون میزان اشتباه و شاید بد تر رییس .
بذار روراست بگم یه مدتیه از دیدن ادم های موفق که تلاش کردنو رسیدن عصبی میشم نه رییس حسادت نیس میدونی خودت با دیدن ِ اونا به پوچی خودم میرسم و نگران و مضطرب اینده نامعلومم میشم و حالت تهوع میگیرم از این میزان رکورد و باطل بودن ِ خودم ...
اما باید به زندگی برگشت این روزا میگذره میدونم و میترسم تهش من دستام خالی باشه و شرمنده خودم و ارزوهام باشه مثل ِ الان که شرمندم مثل ِ الان که خجالت میکشم به خودم نگاه کنم ...ارزوهای بزرگ اما بدون ِ هیچ دویدنی براشون...افسردم میدونم نمیدونم به کجا برمیگرده به کنکور به نتیجش به اونجایی که رفتم و قبول شدم و تهی شدم اینکه انگیزمو از دست دادم یا اینکه دوستی به معنای یاسمین ندارم و تو 22 سالگی فهمیدم در انتخابِ دوست گند زدم اونم نه دوست ساده رفیق ِ صمیمی و تک به تکشونو کنار گذاشتم... وضع مملکت این همه بی عدالتی ، هواپیمای 752 اوکراین منو از زندگی گرفت رییس نمیدونم تا کی باید با ترکش هاش زندگی کنم
غم خوار ِ غم ِ ادم هایی هستم که ندیدمشون هیچ وقت اما رییس من نگرانم///انزجاری که هر روز نسبت به وطن پیدا میکنم و این وسط درون گرایی به حدِ خودش رسیده و هر روز داره کشنده تر میکشه ...نگران اینده و بدتر راکد بودنم...
من نمیفهمم درد کجاست اهل ِ حرف زدنم با کسی نیستم که همشو بگم من خودمم دیگه ارور زدم رییس.و رییس ناراحتم از اینکه دیگه اسمونت ارامش بخش نیست مستاصلم از اینکه مثلِ قبل ندارمت و نمیفهممت ...
درد ِ دندونم دارم الان...
این ترم به جز اون حرارت که بهم کم داد نمره ها خوب شد ولی کلیت داغونه رییس خیلی داغون.حرارت مطمنم نهایتا 17 اینا میشدم نامرد خستم دیگه از این بابت زیاد که چه جوری گند زدن به معدلم..معدلی که خودم به اندازه کافی خرابش کردم...
- ۹۹/۰۵/۱۱